در خویشتن خویش همی بودمی که ناگه یکی از مریدان به نزد من آمد و گفت: سلام شنگوالعلما. آمدهام تا مرا پند دهید. بر من روشن نمایید چگونه عیوب خود را بشناسم؟!
من: سلام بر تو. یکی از عیوب همسرت را به او بگو تا او تمام عیوب تو را از خریدهای عقد تا زمان حال حاضر برایت بگوید. و بدین گونه به تمام عیوب خود پی میبری و میتوانی در جهت رفع آنان کوشا باشی.
شاگرد: من نیز میتوانم چون او کنم.
من: تو چون مکن. چان کن.
شاگرد: جکی چان؟!
من: نه. منظورم از چان این است که او برخورد یوسفی ندارد تو برخورد یوسفی کن.
شاگرد: یعنی چه؟
درباره این سایت